رسما عدم پذیرش

ساخت وبلاگ

یکی از همان سه دوست زنگ زد و گفت خبری از فلانجا ندارید؟ گفتم نه خبری نیست. راستش را بخواهید شصتم خبردار شد که خبری هست و این دوست زنگ زده آمار بگیرد. تماس گرفتم مرکز جذب آن دانشگاه. خانم با لحنی که به نظر می آید از چیزی ناراحت است و احتمالا متوجه حق خوری شده است گفت نه خانم دو نفر انتخاب شدند و به وزارت خانه معرفی شدند. از آنجاییکه چند وقتی بود پی گیر بودم و تقریبا تلفنی با این خانم دوست شده بودم ازش پرسیدم می توانم بپرسم چه کسانی انتخاب شدند. اسمشان را گفت. دقیقا همان خانمی که شوهرش هیات علمی بود و دوست سوممان انتخاب شده بود. خوشحال شدم برای دوستم که حداقل او کارش درست شده ولی دلم گرفت از اینکه واقعا رزومه من قوی تر از هر دو آنها بود. البته باز هم جای شکرش باقی است که یکی از رقیبها کم شد.

خدایا تا کی قرار است ظلم شود و نتوانیم کاری کنیم؟ خدایا آیا می بینی تبعیضها و پارتی بازیها را و دم نمی زنی؟ خدایا چرا صدای ما آدمهای بی پول و پارتی را نمی شنوی؟ آیا باید نزد تو هم پارتی داشت؟ خدایا من که غیر از تو کسی ندارم چرا کمکم نمی کنی.

 

جوجه دکتر...
ما را در سایت جوجه دکتر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : doctormishamo بازدید : 226 تاريخ : پنجشنبه 25 شهريور 1395 ساعت: 14:06